Friday, June 7, 2013

کارنامه ولایت فقیه: خمینی و خامنه ای چسان از انقلاب و اندیشه راهنمای انقلاب و... حتی از فقه خالی شدند

 936279 10151615221423954 990666865 n


یک ربع قرن از مرگ خمینی می گذرد. «انتخابات» که از سال پیش مهندسی می شود، در جریان است. پس جا دارد ترازنامه رﮊیم ولایت فقیه را، ولو کوتاه، از نظر خوانندگان بگذرانیم:


٭ از ولایت با جمهور مردم است تا دم زدن از ولایت مطلقه فقیه و سرکوب روحانیان:


☚  در فرانسه، خمینی گفت: «ولایت با جمهور مردم است»، «میزان رأی مردم است» و… و جمهوری اسلامی، جمهوری است مثل فرانسه.در ایران، از این تعهد تن زد و سرانجام دم از ولایت مطلقه فقیه زد. بنگریم چه بر سر روحانیان آورد:


● از طرفدارانش که یک تن موافق ولایت فقیه بود و نظریه پرداز شد. خمینی او را «فقیه عالیقدر» خواند. به ترتیبی که خواهیم دید، منتظری ولایت مطلقه فقیه را از مصادیق شرک خواند. دیگر حتی یک روحانی نام آور (گلپایگانی و…) موافق ولایت فقیه نبود. و ضرور است که بدانیم که بهشتی کتاب ولایت فقیه را بی‌مایه و بیهوده و خامنه‌ای آن را مایه وهن اسلام و روحانیت خوانده بودند.


● جانبدار دیگر انقلاب که خمینی او را عضو شورای انقلاب کرد، مرتضی مطهری در مورد ولایت فقیه او گفته است: «…تصور مردم از ولایت فقیه این نبوده و نیست که فقها حکومت کنند و اداره مملکت را بدست گیرند… این مفهوم اختصاص به جهان تسنن دارد. در شیعه هیچگاه چنین مفهومی وجود نداشته است». مطهری همچنین اضافه کرده است:«روحانیت نه باید به طور مجموعه و دستگاه روحانیت وابسته به دولت شود و نه افرادی از روحانیون بیایند پست‌های دولتی را به جای دیگران اشغال کنند، بلکه روحانیت باید همان پست خودش را که ارشاد و هدایت و نظارت و مبارزه با انحرافات حکومت‌ها و دولت‌ها است حفظ کند.» 


● بی حرمتی به مراجع تقلید و دستگیری و حصر و به وجود آوردن شرایط تشدید بیماری و مرگ آنها به دلیل مخالفت با اصل جعلی ولایت فقیه. از آن جمله اند آیت‌الله خوانساری، آیت الله حسن قمی، آیت‌الله خوئی، آیت‌الله محمد شیرازی، آیت‌الله طالقانی، آیت‌الله محمد روحانی، آیت الله کاظم شریعتمداری، آیت‌الله کمپانی، آیت‌الله صادق روحانی، آیت الله سیدرضا صدر، آیت‌الله اراکی – آیت الله شبیری خاقانی و نیز آیةالله منتظری.


هر کدام  را خمینی و باند او به نوعی آزار و تحقیر و  خلع لباس و زندانی و حتی در حصر موجب تشدید بیماری  و ممانعت از درمان آنها تا مرگ گشت:


● آیةالله اراکی دراین باره ولایت فقیه می‌گوید:«شان فقیه جامع‌الشرایط اجرای حدود و قضاوت و ولایت بر قاصران است. این کجا و تصدی حفظ مرزهای مسلمانان از تجاوز فاسقان و رفع سلطه کافران از سوی ایشان کجا؟».


● آیةالله شریعتمداری پس از تصویب اصل ولایت فقیه آن را با اسلام مخالف خواند و گفت: “روشنتر بگویم وقتی نظر اکثریت ملت را بی‌اعتبار کردیم، بدان توجهی ننمودیم، یعنی به جمهوری اسلامی بی‌توجهی کرده‌ایم و این جمهور واکثریت را نپذیرفته‌ایم. لذا وقتی که جمهوری اسلامی بی‌اعتبار شد، مسلماً قانونی که در دست تصویب است[قانون اساسی] تماماً بی‌اعتبار می‌شود. یعنی از اعتبار عمومی و حاکمیت ملی برخوردار نیست … نباید رأی ملت را بی‌اعتبار کنند وبگویند خیر ملت کسی نیست و هر چه هست فقیه است و او باید کار کند و او همه‌کاره است. این طرز تفکر و این طرز قانونگذاری و این طرز عمل به نظر ما درست نیست و به اساس لطمه می زند وهمه چیز را بی‌اعتبار می‌سازد و مسلماً نتیجه خوبی هم در آینده نخواهد داشت».


● آیةالله مکارم شیرازی در روز رای‌گیری درباره اصل ولایت فقیه گفت: «امروز، روز سیاه تاریخ ایران است». و ادامه داد: «اینکه رئیس‌جمهور هم منتخب مردم باشد و هم مورد قبول فقیه و رهبر باشد باز هم کار دست او نباشد، معنی ندارد. این اصل اصلا قابل اجرا نیست…درست فکر کنید دشمن در داخل و خارج ما را متهم به استبداد میکند و ما را مخالف حاکمیت ملی معرفی میکند…این ماده از قانون میگوید همه سر نخ‌ها بدست ما است …شما را بخدا اینکار را نکنید. بخدا بصلاح اسلام نیست، ما حاکمیت ملت را در اصول گذشته تصویب کرده ایم کاری نکنیم که حاکمیت مردم یک شیر بی‌دم و سر و اشکم شود … ملت ایران به جمهوری اسلامی نود وهشت درصد رای داده و براساس آن رئیس جمهورانتخاب خواهد کرد و با اکثریت به او رای خواهد داد اما معلوم نیست این رئیس‌جمهور با توجه به این اصل که نوشته شده است، چکاره است؟….این درست نیست که فقها بخواهند دیگری را به ریاست جمهوری برگزینند وهم خود همه اختیارات را داشته باشند». 


     البته مکارم شیرازی بعدها جیره و مواجب خوبی از ولی مطلقه دریافت کرد و می کند. آن زمان، حق را می گفت. اما حق را با قدرت معامله کرد. خمینی نیز همین کار را کرده بود.


● آیت الله طالقانی پس از دادن رای منفی به اصل ۵ که متضمن اصل ولایت فقیه بود، گفت: «می ترسم با این وضع سطح قانون اساسی جدید از قانون اساسی ۷۰ سال پیش به مراتب پایین‌تر باشد».


● «حجت الاسلام» محمد یزدی از قضات جنایت کار دوران خمینی در رابطه با فشار به آیات الله روحانی و شریعتمداری می گوید: « …مدتی بعد مرحوم احمد آقا نزد آقای روحانی رفتند و صحبتهایی توام با اندرز و تهدید با ایشان داشتند. بعد از …آن مرحوم حاج احمد آقا به بنده گفت شما یک بار به ملاقات آقای روحانی برو و با ایشان صحبت کن. او به شما علاقه دارد و شما را فرد منصفی میداند. گفتم من ایشان را قبول ندارم و معتقدم امیدی به اصلاح او نیست. با اصرار حاج احمد آقا پذیرفتم که یک بار به ملاقات آقا سید صادق بروم. وقتی به بیت ایشان مراجعه کردم به استقبال بنده آمد و احترام زیادی قائل شد. وارد بحث شدیم. مدعی بود که بیمار است وقصد دارد برای معالجه به خارج از کشور برود اما امام به او اجازه خروج نمیدهد. گفتم مگر شما چه کسالتی دارید که در ایران قابل علاج نیست؟ هر دکتری در داخل ایران مورد نظر شماست برایتان فراهم می‏کنم. خروج شما از کشور باعث می شود که عده‌ای از افراد گرد شما جمع شوند و شما مرکز ضد انقلاب شوید و این امر نه به مصلحت شماست و نه انقلاب. ایشان از صراحت لهجه من تعجب کرد. بعد گفت فامیلهای من در خارج هستند و من برای صله رحم میخواهم آنها را ببینم. گفتم صله رحمی که به زیان نظام تمام شود، مشروع نیست.» (خاطرات آیت الله محمد یزدی – مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، ص ۲۷۵-۲۷۶)


او، در مورد قضیه شریعتمداری، می نویسد: «یک روز صبح مرحوم حاج احمد آقا روزنامه‌ای را آوردند که در آن راجع به خلق مسلمان مطالبی آمده بود. بعد به من گفت وقتی این روزنامه را به امام نشان دادیم، امام از توطئه هایی که آقای شریعتمداری در تدارک آن است عصبانی شدند و گفتند این چه بساطی است که راه انداخته اند و چرا آقای شریعتمداری اینگونه میکند؟ حاج احمد آقا این کلام را به گونه‌ای برای من نقل کرد که گویی معنایش این بود که چرا کسی جواب این توطئه‌ها را نمیدهد. من با توجه به اینکه شور جوانی و بی‌پروایی در سر داشتم به احمد آقا گفتم اگر برای شما مسئله‌ای نیست من ظرف همین امروز و فردا برنامه‌ای می چینیم و در محله ترک نشین قم که در آنسوی پل قرار دارد با این جماعت جلسه میگذارم تا ببینم حرف حسابشان چیست؟ خوشبختانه همه قمی‌ها با ما هستند و میتوانیم به نتیجه این نشست مطمئن باشیم. حاج احمد آقا از این پیشنهاد خوشحال شد و گفت فکر بسیار خوبی است حتی نیازی هم نیست که من این امر را با امام در میان بگذارم (این را میگویند اطاعت محض احمد آقا از امام !). شما می‏توانید کارتان را شروع کنید… در آن روز بنده سخنرانی مفصلی را علیه خلق مسلمان و آقای شریعتمداری ایراد کردم که ارزش ثبت در تاریخ را دارد.» (همان، ص ۵۱۲-۱۳)


● سرانجام، خمینی در پاسخ به نامه خامنه ای، دم از ولایت مطلقه زد و مدعی شد که ولی امر می تواند احکام دین را بطور موقت تعطیل کند. آذری قمی مدعی شد که ولی امر می تواند توحید را نیز تعطیل کند! بدین سان، از فقه خالی شد. این خالی شدن از فقه، با ایجاد «مجمع تشخیص مصلحت نظام» ادامه یافت. این شد که غیر فقیه بر جای اعلم فقها که گویا می باید ولایت فقیه را تصدی می کرد نشست. ولایت خامنه ای، خالی شدن رﮊیم از فقه و فقیه، هردو شد. منتظری نیز ولایت مطلقه فقیه را از مصادیق شرکت دانست. 


نشریه انقلاب اسلامی شماره ۸۲۹ از ۱۳ تا ۲۷ اردیبهشت



کارنامه ولایت فقیه: خمینی و خامنه ای چسان از انقلاب و اندیشه راهنمای انقلاب و... حتی از فقه خالی شدند

No comments:

Post a Comment