مهندس سحابی با بیش از شش دهه فعالیت سیاسی و مبارزاتی خود در خرداد سال در حالی چشم از جهان فرو بست که در لحظات پایانی عمر خود نگران شرایط دشوار مردم بود و تکرار میکرد: «زندگی مردم سخت شده است. خدا میداند که من چقدر برای ایران نگرانم! من دارم میمیرم و کاری برای ایران نکردم.».
جرس با دکتر محمد ملکی، اولین رئیس دانشگاه تهران درباره ویژگی بارز شخصیتی مهندس عزت الله سحابی و همچنین برگزاری دومین مراسم سالگرد این زنده یاد گفت و گو کرده است که متن آن در پی میآید:
آقای ملکی! شما در مراسم بزرگداشت مهندس و هاله سحابی شرکت داشتید؟
بله، در مراسم شرکت کردم البته ساعت سه یکی از دوستان با من تماس گرفت و گفت در روزنامه اطلاعات نوشته شده که مراسم برگزار نمیشود و کنسل شده است اما با این وجود به منزل مهندس رفتم و مراسمی بین دوستان برگزار شده بود.
علت کنسل شدن مراسم و انتشار آن در روزنامه اطلاعات چه بود؟
من از آقای شامخی این مسئله را سوال کردم و ایشان گفتند که به آنها گفتهاند که چنین چیزی بنویسند. به همین خاطر آن طور که شایسته مهندس بود نتوانستند مراسمی برای او برگزار کنند. اما با وجود این محدودیت مراسم خوبی بود و آقایان باقی و مهندس میثمی در خصوص ویژگیهای مهندس صحبتهایی کردند.
آیا ماموران امنیتی هم در آنجا حضور داشتند؟
بله، ماموران امنیتی هم در گورستان و هم در منزل بودند و رفت و آمدها را کنترل میکردند و از همه مراسم و شرکت کنندگان فیلم برداری میکردند و یکی از اقوام مهندس به این کار اعتراض کرد اما در هر حال با تمام این مسائل مراسم انجام شد اما نه آنطور که میخواستیم.
به نظر شما چه ویژگیهای شخصیتی در مهندس سحابی باعث این همه حساسیت حتی بعد از فوت ایشان شده است؟
مهندس ویژگیهای خاص خود را داشت و انسانی بود که ایران را دوست داشت و سعی میکرد کشور را به سمت صلح و صفا و عدم خشونت بکشاند. اعتقادش این بود که میشود بدون خشونت مملکت را از این وضع نجات داد و تا آخرین لحظات زندگی این دغدغهها را داشت. نمیدانم اگر الان مهندس در میان ما بود و شرایط این روزها را میدیدند چه واکنشی داشتند. مهندس معتقد به اصلاح درون ساختاری بود و میگفتند میشود با همین نظام ولایی و با این قانون اساسی به سوی آزادی و دموکراسی رفت.
با وجود تمام احترامی که برای او قائل بودم و به خاطر صفا و صمیمیت و اخلاقش او را دوست داشتم اما در بعضی مسائل با او اختلاف نظر داشتم. به خصوص اتفاقاتی که بعد از ریاست خاتمی در دانشگاه به وجود آمد و به خاطر حساسیت خاصی که به دانشگاه و دانشجویان دارم، مسئله رفرندام را مطرح کردم و به این نتیجه رسیده بودم که دیگر امکان اصلاح درون ساختاری امکان پذیر نیست و این ساختار باید شکسته شود و با این قانون اساسی و ولایت فقیه نمیتوانیم به آرمانهای اولیه انقلاب برای داشتن کشوری آباد و آزاد برسیم. به ویژه بعد از این مسائل اخیر و رد صلاحیت آقای هاشمی و کنار گذاشتن آقای خاتمی اعتقادم بر این امر راسختر شده است که اصلاحات درون ساختاری با این شرایط امکان پذیر نیست. ما باید حاکمیت را مجبور کنیم تا تن به یک انتخابات آزاد زیر نظر سازمانهای بین المللی بدهد.
اما مرحوم مهندس سحابی معتقد بودند حتی اگر سی مرتبه هم در انتخابات شکست بخوریم شاید مرتبه سی و یکم پیروز شویم و به هیچ وجه، تحریم انتخابات و یا قهر با آن را شایسته نمیدانستند.
البته من اصولا کلمه تحریم را بکار نمیبرم و اگر از من سوال کنند در انتخابات شرکت میکنید میگویم شرکت نمیکنم. در هر حال این مردم هستند که باید تصمیم بگیرند در انتخابات شرکت کنند یا نه. اما نکته این است که صحبت مهندس که شما به آن اشاره کردید، واقعا تصور نمیشد که آقای هاشمی رد صلاحیت شود و همه میدانند که ایشان نفر دوم انقلاب بود و در بوجود آوردن انقلاب نقشاش از آقای خمینی هم بیشتر بود و شکنجهها دید و مبارزه کرد اما حالا او را رد صلاحیت میکنند! آن هم در این شرایط بحرانی کشور که فقر بیداد میکند.
باید در میان توده های مردم باشید تا ببینید چه شرایطی دارند. همین دیروز سر یک چهارراهی یک دختر ده و دوازده ساله تکیده ای را دیدم که بچه ای در بغل داشت و گریه میکرد. صحنههایی تکان دهنده در این کشوری که در دنیا میتواند نمونه باشد دیده میشود که باعث تاسف است. فقر و قاچاق و فحشا بیداد میکند… نمیدانم اگر مهندس این روزها بودند چه میگفتند. اگرچه آقای هاشمی رفتار بسیار بدی با مهندس به خاطر نامه ای که به او نوشته بود، داشتند. مهندس زندان افتاد و آن بلاها را بر سرش آوردند و فیلم هویت را ساختند. بعد از این که فیلم را دیدم آتش گرفتم. خاطرم هست خود مهندس فیلم را ندیده بود و از من پرسید فیلم چی بود و وقتی فیلم را برای مهندس تعریف کردم اشک از چشمانشان جاری شد و گفتند اصلا قرار بر ساخت فیلمی نبود … یا حتی در زمان ریاست جمهوری خاتمی که با هم در زندان بودیم و در زندان عشرت آباد آن بلاها را بر سرش آوردند و لختاش کردند و مایو تنش کردند و…
با تمام جفاهایی که بر مهندس شد اما باز دیدیم که کینه ای به دل نداشتند و با مقتضای شرایط زمان تصمیم میگرفتند. همانگونه که در انتخابات سال ۸۴ در دور دوم دلیل منافع ملی از آقای هاشمی حمایت کردند اینطور نبود؟
مهندس هیچوقت کینهای از کسی به دل راه نمیداد و دنبال منافع ملی بودند. در انتخابات نهمین دوره ریاست جمهوری هم زمانی که نتیجه انتخابات را اعلام کردند، مهندس گفتند به خدا پناه میبرم و کار دیگری نمیتوانم انجام دهم. منافع ملی را در آن میدید که در آن مقطع زمانی آنگونه عمل کند و این تشخیص شخصی خود او بود.با وجود همه اینها مهندس باز امیدوار بود و فکر میکرد میشود از طریق درون ساختار اصلاحات کرد اگرچه معلوم نیست اگر این روزها بودند چه میگفتند؟ من فکر میکنم شرایط کشور به جایی رسیده که باید فکر اساسی کرد.
چه فکری؟ شما چه راهی پیشنهاد میدهید؟
وقتی مردم یک چیزی را بخواهند و فشار بیاورند قطعا به نتیجه میرسند. اگر همه با هم باشند و یک صدا، دانشجو و کارگر و بازاری و همه آنهایی که از این شرایط رنج میبرند، یک صدا بگویند انتخابات آزاد میخواهیم حاکمیت مجبور میشود به انتخابات آزاد تن دهد و چاره ای جز این ندارد و این را تاریخ ثابت کرده است. تمام جریانات داخل و خارج کشور هم باید تمام نیروی خود را برای برون رفت از این مشکلات بکار گیرند. به خصوص خارج نشین ها این اختلافات و دسته بندیهای مسخره را کنار بگذارند و با هم یکی شوند و حرفشان برگزاری انتخابات آزاد باشد.
علت محبوبیت مهندس سحابی و اینکه از او با عنوان عزت ایران یاد میکنند چه بود؟
من فکر میکنم عزت او صداقت و اخلاقش بود و همه کسانی که با او کار کردند اعتراف میکنند که او صادق بود و روش و رفتارش باعث شده بود که همه او را دوست بدارند و امروز از او بنام عزت ایران یاد میکنند. سیاستمداران باید از ایشان درس اخلاق بگیرند و یکرنگی و صفا و صمیمیت در کار و مسئولیتها را فرا بگیرند.
اگر بخواهید مقایسه ای انجام دهید مهندس سحابی با کدامیک از شخصیتهای تاریخی هم طراز بودند؟
ایشان را در بعضی از خصوصیات با دکتر مصدق میتوانم مقایسه کنم. البته بدون اینکه بخواهم کاملا تطبیق دهم از نظر روحیات و اخلاق و آزاد اندیشی با دکتر مصدق قابل مقایسه بودند. از نظر ایران دوستی و عشق به وطن و فداکاری در راه وطن به دکتر مصدق شبیه بودند.
محمد ملکی: دیگر امکان اصلاح درون ساختاری امکان پذیر نیست و این ساختار باید شکسته شود
No comments:
Post a Comment