Friday, May 3, 2013

واشنگتن پست: جای خالی جنبش اعتراضی ایران در انتخابات ژوئن


tehran




در حالی که ایران آماده انتخاب رییس‌جمهوری جدید می‌شود، به نظر می‌رسد نیرویی که چهار سال پیش باعث تظاهرات اعتراضی به دلیل انتخاب مجدد محمود احمدی‌نژاد به ریاست‌جمهوی شد، در پی سرکوب شدید، از میان رفته است.


دو رهبر جنبش اعتراضی، میرحسین موسوی و مهدی کروبی، از سال ۲۰۱۱ در حبس خانگی هستند و بسیاری از رهبران دانشجویان یا فعالانی که قادر به سازمان‌دهی بودند، یا در زندان هستند یا در خارج از کشور زندگی می‌کنند؛ آن‌‌ها اکنون از زندگی روزانه مردم که بیشتر متمرکز بر مشکلات اقتصادی است، حذف شده‌اند. مساله‌ای که شباهتی با درگیری‌های چهار سال پیش ندارد.


در حالی که فعالان خارج از کشور همچنان برای تغییر در ایران تلاش می‌کنند، در داخل کشور نشانه‌ای از افرادی که اعتراضات را سازمان‌دهی می‌کردند، وجود ندارد. اکنون همچنین شک و تردیدهای روزافزونی پیرامون این‌که آیا اصلاح‌طلبان با حضور سیدمحمد خاتمی، رییس جمهور پیشین، در انتخابات حاضر باشند یا خیر، وجود دارد.


یک زبان‌شناس ۲۶ ساله که در سال ۲۰۰۹ دانشجوی کارشناسی ارشد بود و در تظاهرات نیز حضور داشت، می‌گوید: «ایرانیان، مردمی هستند که نیاز به رهبر دارند و در حال حاضر مخالفان دولت، شخصی را برای رهبری ندارند.»


مانند دیگر افرادی که در این مقاله با آن‌ها مصاحبه شده، این زبان‌شناس نیز به دلیل ترس از واکنش دولت به مصاحبه با یک روزنامه آمریکایی پیرامون چنین موضوع حساسی، تنها به شرط ناشناس ماندن حاضر به گفت‌وگو شد.


انتخابات ۱۴ ژوئن برگزار خواهد شد، با این وجود کمتر نشانه‌ای از هیجان و انتظار برای تغییر وجود دارد؛ مساله‌ای که محرک صدها هزار ایرانی معترض در خیابان‌ها برای به چالش کشیدن حکومت بود. آن‌ها معتقد بودند که احمدی‌نژاد با تقلب در انتخابات پیروز شده است.


در برخی موارد، اکنون این احمدی‌نژاد است که روحانیون حاکم را به چالش کشیده است. با این حال انتخابات در مسیری جریان دارد که به نظر نمی‌رسد کاندیدایی وجود داشته باشد که رهبران محافظه‌کار را به دردسر بیندازد.


کمپین‌های انتخاباتی در ایران، معمولا جمع و جور و کوچک هستند. اما معمولا در هفته‌های پایانی، نزاع‌ها افزایش پیدا می‌کند و نامزدهای انتخابات در فاصله یک ماهه، به شهرهای مختلف سفر می‌کنند.


در ماه‌های منتهی به انتخابات ۲۰۰۹ فضای انتخابات سرذ بود، تا زمانی که مناظره‌های تلویزیونی میان کاندیداها برگزار شد – که در آن نامزدهای مختلف یکدیگر را به خیانت و فساد اقتصادی متهم کردند – این موضوع فضایی را ایجاد کرد تا ایرانیان به بحث درباره مسایلی بپردازند که سال‌ها برای آن‌ها تابو بود. همین مساله راه را برای جنبش اعتراضی بعد از انتخابات باز کرد. جنبشی که به گفته‌ی برخی از حاضران آن، هرگز اهداف مشخصی را دنبال نمی‌کرد.


چهار کاندیدای آن انتخابات همگی به جمهوری اسلامی تعلق خاطر داشتند، گرچه میزان این تعلق خاطر در میان آن‌ها، درجه‌های متفاوتی داشت.


احمدی‌نژاد، رییس‌جمهور کنونی، حمایت سپاه پاسداران، و همچنین برخی روحانیان کلیدی در حکومت، نظیر آیت‌الله خامنه‌ای رهبر جهوری اسلامی را با خود داشت. دیگر کاندیدای محافظه‌کار، محسن رضایی، ۱۶ سال – از جمله در زمان جنگ ایران و عراق، فرمانده سپاه پاسداران بود.


دو کاندیدای دیگر که پس از انتخابات در قامت نیروهای اپوزیسیون ظاهر شدند، میرحسین موسوی، که هشت سال نخست وزیر بود، و مهدی کروبی روحانی ۷۰ ساله‌ای که برای دو دوره رییس مجلس بود. این دو از حمایت ایرانیانی برخوردار بودند که معتقد بودند احمدی‌نژاد در دوره اول ریاست‌جمهوری خود تصویر ایران در اذهان عمومی جهانیان را خدشه‌دار کرده و کشور را از نظر اقتصادی و سیاسی، ایزوله کرده است.


گرچه این دو به عنوان اصلاح‌طلب شناخته می‌شدند، اما هیچ‌گاه مشروعیت جمهوری اسلامی را زیر سوال نبردند – حتی پس از آن‌که اعلام کردند در انتخابات تقلب شده است – همین مساله باعث شد که با وجود پیوستن بسیاری از مردم به جنبش اعتراضی آن‌ها، اراده آن‌ها برای تغییر، واقعی به نظر نرسد.


تابستانِ مملو از نارضایتی، پس از اعلام پیروزی احمدی‌نژاد در انتخابات، با تظاهراتی مسالمت‌آمیز و در سکوت آغاز شد. این تظاهرات توسط نیروهای لباس شخصی حکومت – که با عنوان بسیج شناخته می‌شوند – سرکوب شد.


این آشوب‌ها باعث کشته شدن ده‌ها تن از ایرانیان و مجروح و زندانی شدن هزاران تن شد.


در پایان تابستان ۲۰۰۹ ایرانیان بسیاری که دراعتراض‌ها حضور داشتند، از هر فرصتی برای ترک کشور استفاده کردند. تعداد کمی از آن‌ها به کشور بازگشتند و بقیه تلاش‌های خود را در خارج از کشور برای تغییر در ایران ادامه دادند.


ایرانیانی که پس از اعتراض‌های سال ۲۰۰۹ – که به عنوانجنبش سبز شناخته می‌شد – در کشور ماندند، شامل دو گروه متفاوت از هم بودند. کسانی که معتقد به تقلب در انتخابات بودند و افرادی که عقیده داشتند عمر جمهوری اسلامی به پایان رسیده است.


عباس، شاعری که اکنون یکی از صدها دلال بازار غیررسمی ارز در تهران است، می‌گوید: «واقعا نمی‌توان گفت که آن اعتراضات یک جنبش بود، چون هر یک از ما خواسته‌های متفاوتی داشتیم. وقتی در برنامه‌هایماهواره‌ای می‌دیدم که چگونه برخی افراد به نام جنبش سبز علیه جمهوری اسلامی صحبت می‌کنند، متوجه شدم که آن‌ها چقدر از وضعیت داخل کشور بی‌خبرند.»


عباس گفت که یکی از برادران او به دلیل داشتن عقاید سیاسی چپ در زندان است و برادر دیگرش از اعضای رسمی سپاه پاسداران است. مانند بسیاری از افرادی که برای این مقاله با آن‌ها مصاحبه شده، عباس گفت که دلیل حضورش در اعتراض‌های سال ۲۰۰۹ این بوده که او تصور می‌کرده آن لحظه‌ها، لحظه‌های تاریخی برای کشور هستند.


او اضافه کرد: «در تمام این چهار سال از خودم پرسیده‌ام که آیا این کارها ارزش داشت یا نه.»


افراد دیگر اما می‌گویند که مشتاقانه در انتظار بهانه‌ای هستند تا مجددا در اعتراض‌ها شرکت کنند.


مسعود، مهندس الکترونیکی که در چند انتخابات گذشته از اصلاح‌طلبان حمایت کرده و در سال ۲۰۰۹ به موسوی رای داده است، می‌گوید: «منتظرم تا ببینم که خاتمی به عنوان کاندیدا وارد انتخابات می‌شود یا خیر.»


* از: جیسون رضاییان / در: واشنگتن پست / مترجم: زهرا علی پور -  ایران در جهان




واشنگتن پست: جای خالی جنبش اعتراضی ایران در انتخابات ژوئن

No comments:

Post a Comment